این جایش خالیست در کشورمان و این کار دانشگاه ها و حوزه ها است. یک کم از آن کارهای دمِ دستی تان بیرون بیایید. به قول دوستمان چقدر مجتهد که احکام فردی را دارد می گوید، می خواهیم؟ اما مجتهدی که نظامِ بانکی را بشناسد، نظام مالی را بشناسد، دوره های اقتصادی داشته باشد، خیلی می خواهیم. |
اجتهاد مسائل جدید |
نظرات گوناگون باید مطرح شود. همه اندیشه ها باید فعال شود. اگر شما آرمان بزرگی گذاشتید همه برایش کار می کنیم. اما در آرمان های کوچک و نقطه ای شخصی، هیچ دو نفری کنار هم نمی توانند باشند. ایرانی ها از ملت هایی هستند که در تاریخ، آرمان های بزرگ انسانی و الهی داشته اند. هیچ وقت به وضع موجودشان راضی نبودند. |
آرمان بلند داشتن |
عملگرایان در ایران به رهبری هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور پیشین همواره الگوی به اصطلاح چینی را مورد ستایش قرار دادهاند؛ الگویی که بر پایه آن یک دولت خودکامه رسیدن به سطوح بالایی از رشد اقتصادی را میسر میسازد. از دیدگاه آنها چین نشان داده است که همزیستی خودکامگی با اقتصاد بازار امکانپذیر است. الگوی چینی برای اشخاصی مانند [آیتالله] خامنهای اجتنابپذیر به شمار میآید. از دیدگاه آنها چین پایبندی ایدئولوژیکش را فدای مزایای مالی کرد. در واقع این موضع صادق است؛ امروزه هیچ چیز بهخصوص کمونیستی در رابطه با چین کمونیست وجود ندارد. بهعلاوه اصولگرایان در ایران معتقدند که نمیتوان تجارت با غرب را بخشبندی کرد و تجارت مزبور بهطور اجتنابناپذیری به آلایش فرهنگی خواهد انجامید. هرچند شاید عملگرایان در ایران شکوفایی مراکز تجاری در شهرهایی مانند شانگهای را مورد ملاحظه قرار دهند، اما اصولگرایان تنها نشانههای انحطاط فرهنگی را شاهد هستند. از نظر اصولگرایان ایران باید برای پاسداری از هویت ایدئولوژیکش به اغواگریهای غرب – هم مالی و هم فرهنگی – پشت کند. |
تبلیغات غرب برعلیه تفکر انقلابی |
تفسیر فرهنگ یعنی حیات معنوی و یا تفسیر دقیقتر فرهنگ، چنانکه برخی گفتهاند یعنی تحول در حیات معنوی، با نظر به اینکه هیچ حیاتی ثابت نیست. حیات معنوی یعنی انفعالات معنوی انسان، یعنی ادبیات و فلسفه و قانون وعلم. این امور فرهنگ نامیده میشوند. اما تمدن، فراگیرتر از حیات معنوی، و پیوند خورده با حیات بدنی وعملی است. تمدن تنها زندگی نمودار شده در تحول و پیشرفت زندگی آدمی نیست. بدین معنا که انسان نخستین هنگامی که میاندیشید صاحب فرهنگ بود، اما وقتی که خانهای ساخت صاحب تمدن شد. هنگامی که انسان اولیه از دشمن میترسید و برای مقابله با آن چاره میاندیشید، صاحب فرهنگ بود، اما هنگامی که از سنگها چاقو ساخت، صاحب تمدن هم شد. |
اختلاف تمدن و فرهنگ |
تمدن به تعامل انسان با حیات تفسیر میشود، در حالیکه فرهنگ تعامل آدمی با خودش است. |
اختلاف تمدن و فرهنگ |
آدمی میاندیشد و این اندیشه حاصلی دارد. اگر این محصول در خارج مجسم شود، آنگاه تمدن ایجاد میشود. |
اختلاف تمدن و فرهنگ |
پروفسور ژید عالم معروف اقتصادی فرانسه دربارۀ ارزش مبادلاتی میگوید: بدون تردید کار و طبیعت موضوع ارزش را ایجاد میکنند، ولی ارزش در این موضوع نیست، بلکه خارج از آن است... ارزش عبارت از پرتوی است از شعاع میل و آرزوی ما که بر روی اشیا افکنده میشود و ارزش آنها تا وقتی است که این نورافکن بر آنها بتابد و سپس در ظلمت خود فرو میرود. اگر ارزش هر شیء همان کار متبلور محتوی آن باشد، فرار از این نتیجه، که هر ارزشی اجباراً ثابت است، غیر ممکن میشود، زیرا آنچه گذشته، قابل تغییر نیست و نمیتوان کاری کرد که آنچه شده نشده باشد. |
ارزش |
تکنوکراتها یکسری تحصیلکردگان داخل و خارجی که به دلیل حرفهای بودن توانستند کار را در دست بگیرند. باز همان نقصی که ما در اول انقلاب داشتیم، اینجا هم خودش را نشان داد. بیشتر کسانی که در حوزههای اقتصادی به شکل حرفهای مسلط بودند، یا از دانش آموختگان غربی بودند، یا در حوزههایی بودند که مشرب فکریشان با مدل الگوی اقتصاد سرمایه داری و لیبرالی نزدیک بود و یافته و بافتههایشان در آن حوزهها بود. |
تکنوکراتها -ضعف خودی-سازندگی |
ما باید آماده باشیم، چراکه «یدخلون فی دینالله افواجا» نزدیک و یک امر هجومی و نهفقط در خاورمیانه، بلکه در آفریقا، اروپا و آمریکا است و گاردین در جریان راهپیمایی اربعین نوشت که هرکس به این راهپیمایی برود، خودبهخود شیعه میشود. |
تحول نزدیک جهانی |
تجربهای که [آیتالله] خامنهای از مسئله هستهای کسب کرده این است که وابستگی بیش از اندازه ایران به فروش نفت و نهادهای مالی بینالمللی موجب آسیبپذیری این کشور در برابر فشار آمریکا شد. وی بر این باور است که ایران باید از غرب کنارهگیری کند و از بازارهای جهانی دور بماند. تنها در آن صورت جمهوری اسلامی ایران میتواند ارزشهای انقلابیاش را حفظ کند و در برابر ایالات متحده بایستد |
تحلیل غرب از اقتصاد مقاومتی-رهبری |
انقلاب اسلامی ایران نقطهی عطفی در بازگرداندن این جریان است. انقلابی که هدف اصلی آن عدم اضمحلال دین ناب محمدی در گرداب این تعارض بوده است. انقلاب اسلامی ایران در مسیر بازیابی هویت اصالت اجتماعی از دل معارف و احکام دینی حرکت کرده است. با این وجود، همچنان ضعف در تعمیق مبناهای اجتماعی دین و در ادامه، استخراج الگوها و مدلهای مبتنی بر دین، همچنان احساس میشود. این ضعف خودش را در عملکرد نظام اقتصادی کشور ایران در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی نیز ظاهر کرده است. |
انقلاب اسلامی-ضعف تئوریک-ضعف خودی-اقتصاد مقاومتی |
«توسعه» در ادبیات علوم اجتماعی، تعاریف گوناگون و بعضاً متناقضی دارد. اقتصاد توسعه نیز این تفرق آرا را به خود میبیند. اصل این تفرق امری بدیهی است و ریشهی آن در تفرق نظام هستیشناختی، ایدئولوژی، فلسفهی اجتماعی و الگوهای نظامسازی متفاوت در بین مکاتب مختلف است. |
تعاریف مختلف توسعه-نظام سازی |
یکی از ویژگیهای واژههای فارسی این است که پشت کلمات نیت نهفته است و با اینکه از لحاظ لغوی یکی هستند، برداشت از آن کلمات یکی نیست. لذا با این نگاه، توسعه یک واژهی فارسی است که بر واژهی غربی «development» سوار شده است، ولی پیشرفت بار معنایی خاصی دارد که ممکن است از لحاظ معنایی با واژههای «development»، «progress» یا حتی واژهی فارسی «توسعه» یکی باشد، اما از نظر نیتی که در آن واژه نهفته است، با هم تفاوت داشته باشند. |
تفاوت توسعه و پیشرفت-لغت شناسی |
توسعه هدفمحور نیست و شاخصهایش نسبت به گذشته سنجیده میشود و هدفی در آینده ندارد، اما در پیشرفت هدف در آینده وجود دارد و همهچیز نسبت به آینده سنجیده میشود. |
تفاوت توسعه و پیشرفت-مفهوم شناسی |
کلمات دیگری با ویژگی کلمات فوق بسیارند. چند نمونه از این کلمات عبارتاند از «کسبوکار و بازرگانی با سوداگری»، «خالیبندی با دروغ گفتن»، «بلند کردن یا قاپ زدن با دزدی». تمایز توسعه و پیشرفت میتواند بهاندازه تمایز کلمات اشارهشده با هم باشد؛ یعنی معنی یکسانی دارند، ولی نیت یکسانی از استعمال آنها فهم نمیشود. مضاف بر اینکه کلمهی توسعه، واژهای بومیشده و فارسی از زبان عربی است. تمام نیتها و معانی واژهی غربی «Development» سوار شده است. |
تفاوت توسعه و پیشرفت-مفهوم شناسی |
در دریافت معنای واژگان، تاریخچهی استعمال و نیت استعمال اثر دارد و معادلیابی یک واژهی خارجی با واژهای از زبان مادری، به دلیل تمایز تاریخچهی استعمال و نیت استعمال، معانی مختلفی میدهد. واژهی «نگران» مثالی دیگر است. معنی آن نگاه کردن است، ولی با توجه به تاریخچهی استعمال آن، معنی دلواپس شدن را میدهد. واژهای زیادی در فارسی (بومی یا وارداتی) وجود دارد که معنی آن بسیار متفاوت از معنی اولیهی آن بوده است.با این مقدمه، دو واژهی توسعه و پیشرفت کلماتی فارسی، با معانی خاص خود و نسبت به هم متفاوت هستند. اساساً معادل گرفتن این دو واژه با دو واژه «Development» و «Progress» و سوار کردن نسبت معنایی و ادبیات موضوع این دو واژهی لاتین بر دو واژه فارسی یادشده، محل اشکال علمی است و درستی استنباطهای بعدی از این معادلگزینی و تداخل ادبیات میتواند محل تردید باشد. در استنباط علمی نمیتوان بهطور دقیق هیچ واژهی خارجی معادل واژهی فارسی و هیچ واژهی فارسی را هم معادل واژهای خارجی دانست، زیرا هر واژه نیت و بار معنایی خاص دارد، مگر اینکه قرار شود (عرفی یا علمی) که همهی معنای یک واژه در معادل آن نیز وجود داشته باشد. |
تفاوت توسعه و پیشرفت-مفهوم شناسی |
گاهی دیده میشود برخی از اندیشمندان در استعمال واژهها، مفهوم و نیت واژهی خارجی را بهطور کل به واژهی معادلشده تسری میدهند، بدون اینکه به معنی و مفهوم واژهها و نیت استعمال آن در ادبیات بومی توجه کنند. رهبر معظم انقلاب اسلامی به چنین مسائلی توجه دارند. بنابراین واژهی پیشرفت بار معنایی خاصی دارد که ممکن است از نظر معنایی با واژههای «development»، «progress» یا حتی واژهی فارسی توسعه یکی باشد، اما از نظر نیتی که در آن واژه نهفته است، با هم تفاوت داشته باشند. |
تفاوت توسعه و پیشرفت-مفهوم شناسی |
بهتر است برای مشخص شدن معنای این دو کلمه مثال بزنیم. فرض کنید در جامعهای یک کارخانهی پفکنمکی یا ماکارونی وجود داشته است، فرد یا افرادی از آن جامعه تصمیم بگیرند و کارخانهی دوم پفکنمکی یا ماکارونی را ایجاد کنند که این کارخانه از نظر ماهیت و فناوری عین اولی باشد؛ یعنی در آن جامعه دو کارخانه عین هم داریم و البته تولید و برابر شده است. به این نوع افزایش، رشد یا رشد اقتصادی میگوییم. این افزایش توسعه محسوب نمیشود. اما اگر کارخانهی اول، کارخانهی پفکنمکی بود و جامعهی فرضی توانست از طریق دانش خود یا دیگری، کارخانهی ماکارونی ایجاد کند، نسبت به قبل توسعه پیدا کرده است و برای این حالت کلمهی «Development» را به کار میبرند. |
تفاوت توسعه و پیشرفت-مفهوم شناسی |
فرآیند توسعه همیشه نگاه به گذشته دارد و جامعهی توسعهیابنده، خود را با گذشتهی خود یا حال و گذشتهی دیگران میسنجد. مثلاً میگوید میزان آسایش ما نسبت به سال گذشته، مقداری بهتر شده یا شاخص توسعهی انسانی یا سواد ده درصد بهبود یافته است. در این شرایط، جامعه خود را نسبت به گذشتهی خود مقایسه میکند و اهداف آیندهی آن نیز تحقق مقدار بیشتری از شاخصهای گذشته است. بنابراین جامعهی توسعهیابنده، لزوماً جامعهای آرمانمحور نیست. مقایسه و تعیین مسیر حرکت جامعه براساس گذشته است. بهبود نسبت گذشته، ممدوح و کاهش شاخص نسبت به گذشته، مذموم است. اما فرآیند پیشرفت همیشه نگاه به آینده دارد و جامعهی پیشرونده همواره نسبت موقعیت فعلی خود را با آیندهی آرمانی که تصور کرده است میسنجد و اینکه چقدر به آرمان نزدیک شده است. هدف و آرمان از قبل معلوم است. |
تفاوت توسعه و پیشرفت-مفهوم شناسی |
بعضی از اوقات، پیشرفت لزوماً با توسعه همجهت نیست. مثلاً اگر هدف این است که به کوه دماوند برسیم، ممکن است از چند دره هم عبور کنیم؛ یعنی بعد از رسیدن به ارتفاعی، مجبور شویم به پایین برویم و رشد منفی داشته باشیم تا به ارتفاع نزدیکتر به قله برسیم. پایین رفتن، براساس شاخصهای توسعه، نسبت به گذشته منفی است؛ یعنی توسعه وجود ندارد، ولی براساس شاخصهای پیشرفت، وضعیت نسبت به آرمان و هدف مثبت است؛ یعنی به هدف نزدیکتر شدهایم و پیشرفت کردهایم. |
تفاوت توسعه و پیشرفت-مفهوم شناسی |
برای تغییر رویکرد توسعهمحور به رویکرد پیشرفتمحور، کارهای بسیاری باید انجام شود. اولین کار این است که شاخصها را بهجای سنجیدن با گذشته، نسبت به آینده بسنجیم. این کار از برنامهی چهارم شروع شده است. |
تفاوت توسعه و پیشرفت-مفهوم شناسی |
آرمان در آینده وجود دارد. یعنی ما یک انسان آرمانی به نام انسان کامل داریم؛ همه از خدا هستیم و بهسوی او بازمیگردیم و همه میخواهیم به خداگونگی برسیم، زیرا خلیفهالله در زمین هستیم و وظیفهی ما هم عمران و آبادانی زمین است. میخواهیم انقلاب ما به حکومت حضرت مهدی موعود (عج) وصل شود. پس باید بدانیم نسبت به این موضوع چقدر عقب هستیم. |
تفاوت توسعه و پیشرفت-مفهوم شناسی-مهدویت |
تفاوت پیشرفت و توسعه این است که در پیشرفت، خود را نسبت به هدفی در آینده میسنجیم و در توسعه، خود را نسبت به گذشته میسنجیم. ممکن است روشهای این دو یکی باشد، اما ملاک مقایسه فرق دارد. |
تفاوت توسعه و پیشرفت-مفهوم شناسی |
در تاریخ معاصر کشور هم جریانهای فکری با اعتقادات مختلف بارها در حکومت روی کار آمدهاند و هرکدام بهنوعی سعی کردند مدلهای خاص خود را ارائه دهند و مدلهای نشئتگرفته از جریانهای فکری دیگر را سرکوب کنند. مثلاً در زمان مشروطه، اختلاف سنت با مدرنیته رخ میدهد؛ یعنی دقیقاً در آن زمان، سه تفسیر در جامعه وجود دارد. یک تفسیر، تفسیر تقیزاده بود که غرب را ملاک قرار داد، یک تفسیر اسلام پویا است که ملاک شیخ فضلالله نوری بود و تفسیر سوم، اسلام سنتی را ملاک قرار داد و مدرنیته، با بیتفاوتی و تفسیر اسلام سنتی، سر شیخ فضلالله را بر دار برد. اکنون این جریانهای مختلف فکری وجود دارند و گاهی با هم جدال میکنند. جدال مابین دو واژهی توسعه و پیشرفت نشئتگرفته از جدال این جریانهای فکری است. |
تفاوت توسعه و پیشرفت- تاریخ-مدل |
شهید دکترچمران...
ما را در سایت شهید دکترچمران دنبال می کنید
برچسب : مجموعه,پیشرفت,توسعه, نویسنده : bbazchamran3 بازدید : 194 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 3:25